bts

#معشوقه_لرد
پارت۲۷

"پایان فلش بک"زمان حال" تهیونگ ویو"
اون کریسمس، بهترین کریسمسه نوجوانی من بود، برای بقیه شاید یه دورهمی و جشن ساده مثل همیشه بود
ولی برای منی که هرسال این مراسم رو فقط توی جشن های بزرگو حوصله سربر به سر میبردم و باید با کت و شلوار و جام به دست با ادم های خشک و پر افاده هم صحبت میشدم...
این کریسمس فرق داشت
این کریسمس فوق العاده و زیبا بود
نه تنها اون شبی که تا صبح خندیدیم و آخر از خستگی هر هفت نفرمون بعد از یه بالشت بازی حسابی و پرشدن اتاق نامجون از پر،به طور وحشتناکی روی یک تخت دونفره خوابمون برد
و صبحی که با لگد پروندن ها و جون دادنای سوکجین هیونگ که نمیدونیم چجوری از توی بقل نامجون سردرآورده بود و داشت از بی نفسی و وزن نامجون هیونگ خفه میشد بیدار شدیم و به اوندو نفر کلی خندیدیم ، و بعد از اون،دیدن خواب عمیق یونگی که با وجود جیغ های سوکجین و خنده ی ما فقط فهشی نسارمون کردو به راحتی به ادامه خوابش پرداخت ،دلیل دوباره برای خندیدنمون بود
"فلش بک"شش سال پیش"
سوکجین با حس نفس کم اوردن و سنگینی وزنی روی خودش بیدار شد و نمیتونست فکر کنه، ذهنش هیچ ایده ای راجب موقعیتی که توش بود نداشت و فکر میکرد دچار یه بختک شده تا چشم هاش رو باز کرد و عضله های سینه ی نامجون رو روبه روی خودش دید، جیغی زد و با غرغر های همیشه اش سعی کرد تا خودشو نجات بده از زیر وزن سنگین اون پسر.
دیدگاه ها (۱۷)

سناریو

"پارت دوم و اخر سناریو" دختر هجده ساله، مرد مقابلش رو بوسیدب...

bta

+خاطراتمون،خاطرات زیبامون رو یادته؟من توسط همون خاطره های زی...

[love triangle][مثلث عشقی] P4(فلش بک) ات: ست بیول میای بریم ...

هـ؋ـت وارث🍷Part30حس خوبی نسبت به اینکه الان با یه گودزیلا تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط